درجات عدم تمرکز در سیستمهای مختلف
در مقالات قبل علاوه بر توصیف مثلث DCS، مثال هایی از عدم تمرکز در پروژه های مختلف نیز زده شد. برای درک بهتر درجات عدم تمرکز در سیستم ها به موارد زیر توجه نمایید.
متمرکز
در سیستم های متمرکز همانطور که می دانید یک سازمان و نهاد مرکزی کل شبکه را کنترل می کند. سیستم های متمرکز میتوانند به صورت توزیع شده باشند. زیرا اطلاعات منبع آن ها در دستگاه های متفاوتی حضور دارد، اما این سیستم ها همچنان متمرکز هستند، چرا که توسط سرور مرکزی کنترل و هدایت می شوند. الگوریتم های اجماع نیز در این گونه سیستم ها، تنها مسئول رسیدگی به خرابی ها می باشند. چرا که گره ها همگی از یک جنس بوده و به اصطلاح «نوع دوست» هستند. گوگل، فیسبوک و شبکه های مشابه، مثال هایی از شبکه های متمرکز می باشند.
عدم تمرکز مبتنی بر سرور
در این نوع از سیستم ها، منابع محاسباتی توزیع می شوند و نهاد های مرکزی در کنترل کردن سرورها نقشی ندارند. برای اینکه گره ها به اعتبار سنجی بپردازند باید از سمت گره های دیگر رأی بیاورند (مثل شبکه EOS). الگوریتم های اجماع مسئول رسیدگی به خطاهای سقوط شبکه و هم خطای بیزانتین می باشند. در این شبکه ها افراد برای فعالیت می بایستی احراز هویت بشوند. به این شبکه ها Super P2P نیز می گویند. مثال: Big chain DB
عدم تمرکز بدون نیاز به سرور مرکزی
در این نوع از شبکه ها منابع محاسباتی در سراسر دنیا توزیع شده و نهادهای مرکزی قادر به کنترل آن ها نمی باشند. هرکسی می تواند به عنوان یک اعتبار سنج به شبکه پیوسته و به عنوان یک گره، فعالیت کند. افراد فعال به عنوان گره ها نیازی به احراز هویت ندارند. در این شبکه ها، گره های اعتبار سنج مسئول کنترل خطا های عملیاتی، خطا های بیزانتین و خطای سیبل (حمله به کلون ها) می باشند. (در مورد خطای Sybil در مقالات بعدی توضیح خواهیم داد.) این شبکه ها را همتا به همتا خالص و یا Pure P2P نیز می نامند. مثال: بیت کوین و اتریوم.
حال هر درجه در طیف عدم تمرکز سیستم ها، دارای کاربردهای خاص خود میباشد به عنوان مثال در سیستم های کاملاً متمرکز، معمولاً بهینه سازیهای عملکردی ساده تر صورت میگیرند و سرعت انجام تراکنش ها در بالاترین حد خود میباشد. در نتیجه اکثر سیستم های متمرکز مقیاس پذیری جهانی (۱۰۰۰۰۰ تراکنش در ثانیه) را شامل میشوند. به علاوه کنترل کردن شبکه در سیستم های متمرکز ساده تر بوده و جمعآوری دارایی ها نیز به طبع آسان تر میشود. دقیقاً مثل کمپانی هایی مانند فیسبوک و گوگل که سرمایه عظیمی در دست دارند. و اما نکته منفی این سیستم ها این است که با قرارگیری کنترل و قدرت در دست یک نهاد واحد مشکلات فراوانی، سیستم ها را تهدید میکنند که عدم تمرکز، راه حلی عالی برای از بین بردن این مشکلات است.
در نقطه آخر طیف عدم تمرکز، سیستم های غیرمتمرکز بدون نیاز به سرور قرار دارند که از نظر کاربران سیستم های ایده آلی میباشند. چرا که همانطور که در مقالات قبل توضیح داده شد، هر فردی میتواند به این سیست ها پیوسته و به عنوان اعتبارسنج شروع به فعالیت کند. از آنجایی که در سیستمه ای کاملاً غیرمتمرکز (مانند بیت کوین و اتریوم) گره های اعتبارسنج باید ناشناس باشند، این سیستم ها باید دارای تحمل خطای سیبل (Sybil) باشند تا بتوانند از حمله کلون ها جلوگیری کنند. در اینجا یک کلون به معنی فردی است که با ساخت اکانت های بیشمار و پیوستن به شبکه، قدرت رأی و تصمیمگیری خود را در سیستم افزایش میدهد و در نهایت باعث حمله ۵۱ درصدی میشود. حال بیت کوین و اتریوم با اعمال الگوریتم pow و یا همان اثبات کار، تحمل خطای سیبل خود را افزایش دادهاند. بدین معنی که افراد در صورت ساخت اکانت های متفاوت به منظور کسب کنترل در شبکه میبایستی به اندازه تعداد اکانت ها، قدرت محاسباتی و برق مصرف کنند که این امر، در عمل غیرممکن بوده، و به صرفه است که افراد در این سیستم ها صادقانه عمل کنند.
در سایر سیستمهای غیر متمرکز، گره ها قدرت رأی گیری خود را از میزان سهامی که در شبکه دارند کسب میکنند. که در این حالت، الگوریتم اعمال شده، pos و یا اثبات سهام نام دارد. و اما مشکل اصلی این گونه سیستم ها، مسئله مقیاس پذیری جهانی است. چرا که در دنیای امروزی، برای اینکه یک سیستم بتواند به صورت کاملاً غیرمتمرکز عمل کند، نمیتواند مقیاس پذیری زیادی داشته باشد و افراد عادی قادر نیستند تا از پس گره هایی با حجمهای بالا بربیایند. پس در صورتی که یک سیستم مقیاس پذیری جهانی را داشته باشد دیگر کاملاً غیرمتمرکز نیست.
نقطهی میانی طیف عدم تمرکز که سیستمهای غیرمتمرکز مبتنی بر سرور در آن قرار دارند، شامل شبکه هایی میباشد که هم تمایل دارند تا غیرمتمرکز باشند و هم مقیاس پذیری جهانی را شامل شوند. در این گونه سیستم ها، گره ها به دو دسته گره های سرور (برتر) و گره های کاربر (پایینتر) تقسیم میشوند. قدرت رأگیری نیز تنها در بین گره های سرور وجود دارد.
به طور خلاصه:
با وجود کارایی های هر یک از مدلهای عدم تمرکز در سیستم های مختلف، نمیتوان گفت که کدام یک از دیگری بهتر میباشند چرا که هر یک مکمل دیگری میباشند. به عنوان مثال غیرمتمرکز ساختن کامل یک کسب و کار ممکن است نه تنها کارایی خاص نداشته باشد، بلکه برای سیستم مضر نیز باشند. اما اگر در کسب و کار خود به دنبال امنیت و شفافیت کامل میباشید، سیستمهای غیرمتمرکز پاسخگوی نیاز شما هستند و در نهایت اگر به دنبال اعمال مقیاس پذیری جهانی در پروژه خود میباشید که شفافیت و امنیت را به همراه داشته باشند، نقطه میانی طیف عدم تمرکز راه حل خوبی برای شما به شمار میرود.
اشتراک